کیف سیاه؛ چطور بازی کنیم؟!
- شناسه خبر: 5408
- تاریخ و زمان ارسال: 21 فروردین 1404 ساعت 01:25
- بازدید : 16 بازدید
- نویسنده: مدیر سایت

موتور محرک داستان به دست شخصیت هایی است که به درستی پرداخت می شوند و هر کدام از آنها در موقعیت های متفاوت، نقش دیگری را به خود می گیرند و فیلمساز در گشاده رویی سرنخ ها را به دست مخاطب می دهد تا او بتواند تحلیل درستی از فیلم داشته باشد. این اطلاعات دادن های قطره چکانی به عمق دادن داستان کمک بسیاری می کند که گاهی هدف را تحت تاثیر می دهد.
برخلاف ادعای مهیج بودن داستان فیلم اما هیجان از شخصیت ها گرفته شده و منطق گذشته و حال هر کدام باید در این مسیر به کمک یکدیگر بیاید تا راز درونی آن فاش شود، اینکه رسیدن به ماموریت اصلی در داخل خانه جورج (مایکل فاسبندر) و کاترین (کیت بلانشت) پیگیری می شود ، ایده بکری است که «کیف سیاه» آن را دنبال می کند.
همواره دیدار این گروه برای کشف ماجرا و بازی های حقیقت یاب که از سوی جورج به عنوان مغز متفکر ماموریت پیاده می شود ، تبدیل به بستری برای رخ نمایی حضور موثر بازیگران و کارگردان است که باید برای نجات شان با لحن و نگاه خوب، این اثرگذاری را برجسته کنند.
استیون سودربرگ علاقه مند است تا خودش فیلمهایش را با نام مستعار «پیتر اندروز» فیلمبرداری کند و پیتر اندروز در این فیلم استفاده درستی از فیلتر و لنز در خدمت فیلم می کند، فضایی که باید نیمی آرامشبخش و نیمی بازجویانه باشد که در موقعیت ها، نقشش را ایفا کند، این جنس فیلمبرداری و نورپردازی نشانه تسلط کافی بر داستان و ظرفیت هر کدام از پلان ها است که سودربرگ قدر آنها را می داند.