پورمحمدی (رئیس شورای انتشار محتوا ساترا): کاسبان به دنبال دوقطبی صداوسیما و سازمان سینمایی هستند / اخبار مربوط به ممیزی ساترا حاصل جوسازی است!
- شناسه خبر: 554
- تاریخ و زمان ارسال: 15 آبان 1400 ساعت 02:18
- بازدید : 164 بازدید
- نویسنده: مدیر سایت
به گزارش سایت سینماناب، در ادامه متن کامل مصاحبه علی اصغر پورمحمدی رئیس شورای انتشار محتوای حرفهای ساترا با فرهیختگان آمده است:
این روزها و بعد از کش و قوسهایی که بین وزارت ارشاد و صداوسیما بر سر نظارت بر محتوای شبکه نمایش خانگی بوجود آمد، گزاره پرتکراری بین اهالی سینما مطرح می شود مبنی بر اینکه شبکه نمایش خانگی را نمی توان جزو رسانه های فراگیر قلمداد کرد و با تکیه بر این ادعا مسئولیت نظارت بر محتوای آن را خارج از اختیارات صدا و سیما می دانند. به نظر می رسد با توجه به مسئولیتی که دارید با این نظر موافق نیستید. اگر امکان دارد دلایلتان در خصوص رد این ادعای مطرح شده بفرمایید؟
ابتدا تشکر میکنم از شما و سپاسگزارم از اینکه امکان این گفتگو را فراهم کردید .
فرصت را غنیمت میشمارم و به اصحاب فرهنگ و هنر بهویژه اهالی سینما و تلویزیون عرض ادب میکنم .
در مورد سؤال شما مبنی بر اینکه برخی سینماگران و هنرمندان صداوسیما را دارای صلاحیت نظارت به شبکه خانگی نمیدانند ، ابتدا یک مطلبی را عرض میکنم و آن اینکه به نظر من این مسئله عمدتاً چالش مدیران و سرمایهگذاران پلتفرمهاست نه هنرمندان ! اصحاب هنر همواره دنبال منطق و اقناع و گفتگوهای فنی و تخصّصی هستند و اصل نظارت و ساماندهی را هم قبول دارند و مهم نیست کدام نهاد بر عملکرد آنها نظارت بکند بلکه مهم این است کم و کیف نظارت و ممیزی دارای منطق و مطابق با اصول روشن و مشخصی باشند .
اکثر هنرمندانی که در عرصه نمایش خانگی فعالاند ، سالهای سال با صداوسیما کار کردهاند و میکنند . منطقی نیست هنرمند تضاد و دشمنی بالقوهای با رادیو و تلویزیون داشته باشد چون صداوسیما متعلق به آنهاست ، ولی برخی نقدهای جدّی نسبت به موضوعات دارند که ممکن است صحیح باشد .
لذا باید عرض کنم ؛ اکثر قریب به اتفاق هنرمندان از ایجاد شکاف و دوقطبی بین سازمان صداوسیما و شبکه نمایش خانگی سودی نمیبردند . چون این عزیزان افراد حرفهای هستند و میدانند که این دو رسانه ویژگیهای خاص خود را دارند و با هر دو همکاری میکنند اما ممکن است کاسبان و سرمایهگذارانی که تازه وارد حوزه هنر و سینما و سریالسازی شده اند ، دنبال ایجاد این دوقطبی باشند و به نوعی از وجود هنرمندان هم بهره برداری کنند ، چرا که با ایجاد تضاد بین تلویزیون و شبکه نمایش خانگی سود تجاری بیشتری نصیب آنها میشود .
این مقدمه را عرض کردم تا حساب اصحاب هنر را از دیگران جدا کنم . اما پاسخ سؤال شما را در دو بخش عرض میکنم :
بخش اوّل مربوط به قرائتهای رسمی و قانونی است که موضوع رسانههای فراگیر را برای ما تفسیر میکند .
عدهای معتقدند که مطابق قانون اساسی فقط رسانه ملّی در دسترس همگان قرار دارد و مصداق رسانه فراگیر است که ما هم معتقدیم زمانی فقط صداوسیما مصداق این مسئله بود ولی درحال حاضر ، فضای مجازی ، پیام رسانها و خبرگزاریها هم این ویژگیها را دارند و چه بسا فراگیری آنها در برخی موارد بیشتر است .
در همین راستا میدانیم که اصل 175 قانون اساسی حدود و اختیارات سازمان صداوسیما را تعیین نموده و شورای محترم نگهبان هم به عنوان مفسّر قانون اساسی ، در نظریه تفسیری خود ، انتشار و پخش صوت و تصویر از طریق سیستمهای فراگیر را جزو مسئولیتهای صداوسیما برشمرده است .
همچنین رییس محترم قوه قضاییه وقت که درحال حاضر ریاست محترم جمهوری هستند طی بخشنامهای در سال 98 بهاستناد نظریه شورای نگهبان و مهمتر از آن ابلاغیه شورای عالی فضای مجازی، مسئولیت صدور مجوز و تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی را از تکالیف صداوسیما دانستهاند .
علاوه بر اینها مجلس محترم شورای اسلامی براساس مصوبه اسفندماه 99 هوشمندانه در قانون بودجه 1400 مسئولیت نظارت بر تولید و انتشار محتوای حرفهای در فضای مجازی را برعهده سازمان صداوسیما گذاشته است .
لـذا بـا وجـود این هـمه مصـوبه و ابـلاغ قانونی کـه هر یک پس از ماهها بحث کارشناسی به تأیید مراجع قانونی رسیده ، جای تعجب است عده ای سعی میکنند مشروعیت و مسئولیت صداوسیما را در این حوزه زیر سؤال ببرند .
اما بخش دوّم پاسخ من ، فراتر از مصوبات قانونی است .
در حال حاضر استفاده از عنوان “شبکه نمایش خانگی” برای محتوا و سریالهایی که از طریق پلتفرمهای فضای مجازی و VOD ها پخش می شوند ، بیمعناست . حتی آن زمانی که سریالها بر روی DVD در سوپرمارکتها فروخته میشد نیز صداوسیما اعتقاد داشت نمیتواند نسبت به سریالسازی که مدیوم تعریف شده برای تلویزیون است بیتفاوت باشد، چه برسد الان که شبکه نمایش خانگی در هر زمان و هر کجا در دسترس مردم است .
بنابراین اینطور نیست که مردم برای دیدن محصول نمایش خانگی یک دستگاه پخش DVD داشته باشند و با خرید آن از بقالی بروند و سریال ببینند . لذا بهتر است از این اصطلاح عبور کنیم و مثلاً بگوییم “شبکه نمایش اینترنتی .”
از طرف دیگر بحث اصلی ما درخصوص محتوای حرفهای است . محتوای حرفهای یعنی آثاری که با استانداردهای مشخصی تولید میشوند و اگر این محتوا از رسانه فراگیر پخش نشود ، اساساً هیچ توجیه اقتصادی نخواهند داشت .
در حال حاضر خود VOD ها اعلام میکنند فلان قسمت از فلان سریال در طول یکهفته 30 میلیون دقیقه دیده شده . یعنی اگر سریال 45 دقیقه باشد ، حدود 700 هزار بار در یکهفته دیده شده و اگر به طور میانگین در هر بازدید 3 نفر سریال را ببینند ، یعنی در یک هفته 2 میلیون نفر این سریال را دیدهاند .
اگر دو میلیون بیننده در یک هفته برای یک قسمت سریال فراگیر نیست ، پس چیست ؟!
همچنین فراموش نشود که مخاطب VOD شناور است و ویژگی مهم این رسانه در دسترس بودن محتوا در هر ساعت از شبانه روز و در هر موقعیتی است . یعنی مردم متناسب با وقت خود میتوانند این محتوا را هر زمانی که دلشان خواست از طریق پلتفرم انتخاب و تماشا کنند.
به همین دلیل شاید بتوان گفت برخی از محتواهای VOD ها فراگیرتر از محتوای برخی شبکههای تلویزیونی است .
این محصولات اگرفراگیر نبودند، یقین بدانید هیچ سرمایهگذاری برای تولید سریال 30 یا 50 میلیارد تومان هزینه نمیکرد .
بنابراین ندیدن این واقعیت روشن ، منطقی نیست و بهتر است فارغ از نقدهایی که ممکن است بـه قـوانیـن داشتـه باشیـم و یـا از صـداوسیمـا خـوشمـان بیـایـد یـا خوشمان نیـایـد و یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برشبکه نمایش اینترنتی نظارت بکند یا سازمان تنظیم مقررات رسانه های صوت و تصویر فراگیر ( ساترا ) ، باید بپذیریم VOD ها و یا پلتفرمهای نمایش محتوا رسانههای فراگیر هستند .
پاسخام را چنین جمعبندی میکنم که براساس تکالیف صریح قانونی و ابلاغیه رهبر معظم انقلاب و ماهیت موضوع کــه توضیح دادم ، صــداوسیمـا ملـزم بــه انجــام ایــن مسئـولیت است و مجدّانه بـه اجـرای قـانـون اصـرار خواهیم کرد و ریاست محترم جدید سازمان صداوسیما جناب آقای دکتر جبلی هم به انجام این مهم با رعایت موازین حرفهای و با هدف ارتقا کیفی محصولات و تأمین محتوای خوب تأکید ویژه دارند .
گفته می شود که به دلیل ویژگیهای رسانه نوینی مثل شبکه نمایش خانگی، سازوکار نظارت بر آن از مرحله تولید تا نمایش آثار، تفاوتهایی زیادی با نظارت بر برنامه های ویژه رسانه فراگیری مثل تلویزیون دارد. آیا شما قائل به این تفاوت در جنس نظارت بر محتوای آثار در این دو مدیوم هستید؟ اگر بله. تفاوتها را از چه جنس و در کدام موارد می بینید؟
این که تفاوتهایی در مختصّات محتوای این دو رسانه یعنی شبکه نمایش اینترنتی و شبکههای ملّی و رسمی تلویزیونی وجود دارد ، موضوع عجیب و غریبی نیست . حتی محتوای شبکههای تلویزیونی هم در اکثر موارد ویژگیهای متفاوتی دارند .
به عبارتی محتوایی که از شبکه سه پخش میشود لزوماً قابل پخش از شبکه چهار نیست و یا استانداردهای شبکه نسیم متفاوت از شبکه یک است . لذا طبیعی است که تولید و انتشار محتوای حرفهای از شبکه نمایش آنلاین یا خانگی تفاوتهایی با شبکههای ملّی و رسمی تلویزیون خواهد داشت ، امّا اینکه کم و کیف این تفاوتها چگونه و چقدر است ، این تنظیمگری از تکالیف ساتراست .
اجازه دهید با یک مثال موضوع را کمی روشنتر توضیح بدهم . VOD ها بر این باورند که موازین پوشش لباس در سریالسازی باید متفاوت از شبکههای تلویزیونی باشد چرا که معیار آنها پوشش اصطلاحاً کف خیابانی است . خُب این دغدغه قابل توجّه است و در فرآیند نظارت ساترا به این مهم توجّه میشود ، ولی بدان معنا نیست که کف خیابان مورد نظر عزیزان، فقط خیابانهای شمال شهر تهران باشد یا کوچه پس کوچههای حلبی آباد و نمایش بدبختیهای حاشیه نشینی .
بنابراین همین تئوری کفخیابانی تنظیمگری لازم دارد و چیزی که برای ساترا مهم است حداقل نمایش همة واقعیتهای جامعه میباشد نه فقط بدحجابی یا سیاه نمایی .
رویکرد صداوسیما درخصوص محتوای VOD ها در مقایسه با شبکههای تلویزیونی متمایز از هم نیست ، بلکه در امتداد هم است و هدف اصلی تکمیل پازل محصولات صوتی و تصویری موردنیاز جامعه و تأمین محتوای مناسب برای همه اقشار و همه سلیقهها و گروههای اجتماعی است .
خصوصیبودن یا به عبارتی استفاده از رسانه با محتوای ویژه یکی از ظرفیتهای انتشار در شبکه نمایش خانگی است. به نظر شما می توان از بستر شبکه نمایش خانگی برای نمایش و عرضه برنامه هایی بهره برد که در فضای رسانه فراگیری همچون تلویزیون، امکان پذیر نبود و با خط قرمزها و ملاحظات اجتماعی مواجه بودند؟ (به عنوان مثال نمایش آلات موسیقی در تلویزیون به دلیل ملاحظات شرعی و البته فراگیری این رسانه امکان پذیر نیست اما در سالهای اخیر شاهد این بودیم که در فضای شبکه نمایش خانگی محدودیت کمتری برای نمایش آن وجود داشت. یا اینکه طرح برخی از اظهارات کارشناسی، میزگردها و گفتگوها در حوزه سیاست و اجتماع در بستر انتشار عمومی تلویزیون با سوتفاهماتی همراه می شود، اما در شبکه نمایش خانگی این فرصت برای پرداخت به این موضوعات وجود دارد.) اگر موافق هستید حدود و ثغور نظارت بر این محتواها چیست؟
همانگونه که عرض کردم اصولاً هر رسانهای تابع سیاستهای خاص خود است و تفاوت در نظارتها و چارچوبها یک امر طبیعی و بدیهی است . ولی در عین حال رعایت اصول و مقررات و قوانین کشور الزامی است .
به طور مثال درخصوص نمایش ادوات و آلات موسیقی به هر حال ملاحظاتی در شبکههای سراسری تلویزیون وجود دارد که شاید با توجّه به تحولات اجتماعی و افزایش دانش عمومی بهتر است تجدیدنظرهایی صورت بگیرد . ولی در فضای پلتفرمها حساسیت موضوع کم است ، به شرطی که نهاد ناظر بداند چه موسیقی با چه محتوایی و با چه هدفی در یک رسانه فراگیر تولید و پخش میشود .
همه ما میدانیم ، موسیقی یک هنر جذّاب و دلنشین برای آحاد جامعه است و رویکرد ساترا توجّه به نیاز مخاطب در زمینة هنر موسیقی است . کم و کیف نمایش ابزار موسیقی و محتوا و مضامین شعر، ترانه و نوع موسیقی موضوعاتی است که در فرآیند نظارت به آن توجّه میشود و برآیند این موضوعات در تایید یا ردّ محتوا مؤثر است .
مثلاً اگر قرار باشد رسانهای بدون توجّه به موسیقی مقامی و سنتی و فولکلور مدام درصدد ترویج موسیقی رَپ یا موسیقی پاپ باشد یا مفاهیم و مضامین شعر و ترانه موضوعات دمِدستی و سبک و برخلاف موازین اخلاقی باشد و یا موسیقی که مجوز انتشار در کشور را ندارد پخش شود و یا رفتارهایی که باعث هنجارشکنی است نمایش داده شود ، طبیعی است که ساترا تنظیمگری خواهد کرد .
در هر حال باید عرض کنم : ما در شورای محتوایی و صدور مجوز تولید و انتشار مخالف تقویت فضای دوقطبی هستیم و مواردی که به این تضاد و یک بام و دو هوا بودن کمک کنـد و یـا محتـوای تلویزیون با VOD ها را سیاه و سفید جلوه دهد ، صحیح نمیدانیم ، امّا تفاوت این دو مدیوم را در ارزیابی خود مورد توجّه قرار میدهیم .
رویکرد کلی صداوسیما تأمین نیازهای تفریحی ، سرگرمی و محتوای رسانهای تمام سلیقههای جامعه است .
ساترا ، رسانههای پخش اینترنتی و VOD ها را یک فرصت و ظرفیت جدید برای تأمین نیازهای مردم و یک پشتیبان برای شبکههای تلویزیونی میداند نه یک تهدید ! و اعتقاد دارد بخشی از محتوای این رسانهها به طور اختصاصی از همین پلتفرمها امکان انتشار دارند و امکان پخش از شبکههای ملّی را ندارند ، همانگونه که محتوای زیادی هم صرفاً قابلیت پخش از شبکههای ملّی را دارند و امکان پخش از پلتفرمها را نخواهند داشت .
بنابراین ما در فرآیند تکمیل پازل تولید و تأمین محتوا ، متناسب با ماموریت و ماهیت هر یک از رسانهها اعم از ملّی ، رسمی ، خصوصی ، اینترنتی تصمیمگیری میکنیم و در این راستا طبیعی است شاهد تفاوتهایی در شکل و محتوای آثار خواهیم بود .
از همان روزهای راه اندازی سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر (ساترا) و همچنین در یکی دو ماه اخیر با معرفی اعضای شورای انتشار محتوای نمایشی رسانههای صوت و تصویر فراگیر، یک مخالفت همراه با بدبینی در بدنه سینمای ایران نسبت به این تصمیمات نظارتی به وجود آمده است؟ به نظر شما چرا این نگاه بین اهالی سینما وجود دارد و چرا آنها نسبت به نظارت صداوسیما بر شبکه نمایش خانگی حساسیت دارند؟
البته این بدبینی که به آن اشاره کردید ، عمدتاً ناشی از عدم شناخت است و یا ممکن است ناشی از جـوّ و اتمسفر ساختگی عـدّهای باشد کـه سعی میکنند صداوسیما را مقابل سینما قرار دهند . امّا در این رابطه بایستی کمی منصف باشیم و تخصصی با موضوع برخورد کنیم.
متأسفانه تیترهای زرد و اخبار منتشر شده در کانالها و فضای مجازی در مورد پایش و ممیزی آثار توسط ساترا دقیق و منصفانه نیست . در همین ماههای گذشته مدام جوسازی علیه ساترا اتفاق افتاد که ممیزیها زیاد و غیرقابل تحمّل است . ولی من ندیدم موردی را که کارگردان یا تهیهکننده یا رسانه مربوطه نسبت به موارد اصلاحی کارگزار پاسخ فنی و کارشناسی بدهند ، بلکه سعی شد مسئله را یک کلاغ ، چهل کلاغ کنند و احتمالاً با شائبه اهداف تجاری و سیاسی افکار عمومی را منحرف نمایند که خوشبختانه مردم باهوش هم در اکثر موارد متوجه این بازارگرمی شدهاند . متأسفانه در این بین ساترا یا کارگزار به عنوان ناظر رسمی ملاحظاتی در اعلام موارد دارند و نمیتوانند مثل فلان سلبریتی موضعگیری کنند که البته باید این ضعف جبران شود .
در همین پرسشهای قبلی شما ، اعلام کردید سینماگران یا فعالان شبکه نمایش خانگی نظارت صداوسیما را قبول ندارند .. لذا عدّهای بـا همین پیشفرض به خود و دیگران چنین القا میکنند که فرآیند موجود قابل قبول نیست و در نتیجه در برابر اقدامات ساترا حساسیت نشان می دهند . اگر ما تابع قانون باشیم و این واقعیت را بپذیریم که شبکه نمایش اینترنتی فراگیر است و سریالها و برنامههای ترکیبی هم مدیوم تخصصی تلویزیون میباشند با آرامش بیشتری میتوان در مورد ممیزیها و کم و کیف آن صحبت کرد . من معتقدم اهالی سینما با آگاهی و انصاف و احترام ، نگاه منطقی به فرآیند ساترا داشته باشند تا در یک بستر تخصصی سوءتفاهمهای احتمالی مرتفع گردد وگرنه با زیرمیززدن و پاک کردن صورت مسئله مشکل حل نخواهد شد .
بدون تردید ساترا و صداوسیما از حضور اهالی سینما و کارگردانهای بزرگ برای تولید سریال استقبال میکنند .
امروزه در همه جای دنیا سیستم تحولات فنی و تکنیکی ، سینما و ویدئو را کنار هم قرار داده نه در مقابل هم ! اتفاقاً علیرغم برخی چالشها در همین چند ماهه اخیر تعامل خوبی با کارگردانهای سینما داشتهایم و امیدوارم این همافزایی و همکاری روز به روز بهتر شود.
بنده معتقدم سینما و تلویزیون باید به شأن و جایگاه همدیگر بیشتر احترام بگذارند .
اگر شبکههای تلویزیونی بخواهند یک فیلم سینمایی برای اکران در سینما تولید کنند ، حتماً لازم است از سازمان سینمایی مجوز بگیرند ، چرا که مدیوم سینما متولّی دارد . بر همین اساس سریالسازی هم مدیوم تعریف شده برای تلویزیون بوده و چارچوبهای شکلی و محتوایی آن بدلیل تداوم و تکرار این ساختار متفاوت از سینماست و در کشور ما متولّی این مدیوم سازمان صداوسیماست .
لذا شایسته است سینماگران عزیز ضمن احترام به قواعد موجود تلاش کنند دانش و هنر خود را در جهت ارتقاء استانداردهای سریالسازی به کار بگیرند و در کُرسیهای تخصصی دغدغههای خود را مطرح کنند تا با همفکری و همافزایی بتوانیم انشاءاله صنعت سریالسازی را متحوّل کنیم .
فرآیند نظارت ساترا بر شبکه نمایش خانگی از زمان راه اندازی تا امروز را چگونه ارزیابی میکنید؟
ساترا هنوز در ابتدای راه بوده و کمتر از یک سال است که بطور جدّی وارد فرآیند نظارت بر محتوا شده است . بالاخره هر تغییر و تحولی نیاز به زمان دارد . ساترا برای اینکه بتواند زبان مشترکی با بخش خصوصی و اهالی صنعت سینما در سریالسازی برقرار کند ، سعی کرده با استفاده از افراد متخصص و باتجربه و دانشگاهی نسبت به تنظیم موازین اقدام بکند.
شورای نظارت بر انتشار با حضور افراد متخصص تشکیل و مباحث مفیدی آنجا مطرح شده و تاکنون طی دو مرحله فراخوان از متخصصان و فعالان عرصه تلویزیون و سینما جهت کارگزاری امور محتوا برای انجام فرآیند ارزیابی و نظارت دعوت بعمل آمده و از بین دهها شخصیت حقیقی و حقوقی ، کارگزارانی جامعالشرایط انتخاب شدهاند تا به دلیل کثرت و گستردگی فعالیت پلتفرمها بتوانند ضمن پایش و ارزیابی ، با تشکیل جلسات متعدد با تولیدکنندگان ، تهیهکننده و کارگردانان نکته نظر آنها را به ساترا منتقل نمایند و همچنین ملاحظات شکلی و محتوایی ساترا را نیز به روش اقناعی و گفتگو و تنظیم برگ ارزیابیهایی که بتوانند نسبت به تک تک موارد ممیزی پاسخگو باشند ، به تولیدکنندگان محتوا و رسانه ابلاغ کنند .
به هر حال نمیتوان در این چند ماهه انتظار تحوّل جدّی داشت ولی اعتقاد دارم با همراهی و همدلی اصحاب فرهنگ و هنر و حمایت و پشتیبانی ارکان حاکمیتی عملکرد ساترا بهتر خواهد شد . ضمن اینکه در محتواهای پخش شده تا به امروز عمدتاً ساترا نقشی در صدور مجوز و فرآیند تولید نداشته و تلاش ما این بوده ضمن حفظ حقوق سرمایهگذاران استانداردها و چارچوبهای شکلی و محتوایی را تبیین و موارد افراطی و غیرقابل پخش را تعدیل کنیم که مصادیق آن بسیار است و عزیزان معاونت پایش و نظارت و حقوقی ساترا با آمار و ارقام بهتر میتوانند گزارش عملکرد چند ماهه را ارائه نمایند .
هدف ساترا این است ، با تبیین چارچوبها و ایجاد زمینه تعامل و همفکری هنرمندان با کارگزاران ضمن احترام به استقلال فکری و خلاقیت هنرمندان آثاری به مرحله پخش برسند که کمترین ممیزی در مرحلة انتشار اتفاق بیافتد . البته این مسئله نیازمند همکاری رسانهها و کمی زمانبر خواهد بود .
نظارت ساترا در کدام بخشها به درستی عمل کرده است و در کدام محدوده ها نیاز به اصلاح دارد؟
به اعتقاد من مهمترین اتفاقی که نیازمند اصلاح است ، تدوین مقررات دقیق و جامع درخصوص کم و کیف محتواست . موضوعی که میتواند با انجام کُرسیهای هماندیشی و با عقل جمعی کارشناسان تبدیل به یک آییننامه اجرایی شود و با سیاستهای کلی فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی کشور نیز هماهنگ باشد .
موضوع مهم بعدی اصلاح در روند صدور مجوزهاست . بهویژه مجوزهای اصلی برای فعالیت رسانهها که صلاحیت افراد بیشتر مورد توجّه قرار گیرد .
در همین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که بنده مدتی قائم مقام وزیر بودم ، برای صدور یک پروانه کانون تبلیغاتی یــا مجــوز یک نشریه تخصصی فقط افراد دارای صلاحیت ، با سابقه کار و رشته تحصیلی مرتبط و انجام آزمون و غیره امکان دریافت پروانه را داشتند.
درست است که امروزه عرصه سینما و تلویزیون یک صنعت است و اهداف تجاری هم مهم است ولی رویکرد اساسی متولیان این صنعت نیز بایستی فرهنگی باشد .
یعنی مشخص شود فلان رسانه با کدام نقشه مهندسی فرهنگی برای تأمین نیازهای هنری جامعه کار میکند .
بنابراین صلاحیت افراد در صدور مجوزهای اصلی باید بیشتر مورد توجّه قرار گیرد .
آیا شبکه نمایش خانگی را رقیب برنامه های تلویزیون می دانید؟ چرا؟
به اعتقاد من رسانههای صوتی و تصویری در بستر اینترنت و یا در قالب مدیاهایی نظیر DVD رسانههای مکملاند نه موازی! لذا بحث رقابت بین تلویزیون و شبکه نمایش خانگی مطرح نیست ، چرا که هر کدام جایگاه خاص و کاربردهای مخصوص خود را دارد .
البتـه رقابت فیالنفسه بلااشکال است و رقابت سالم لازمه پیشرفت در هر زمینهای است . امّا طرح این موضوع که برخی به آن تأکید دارند به نظر من یک موضوع انحرافی است .
برخی از دوستان شبکه نمایش اینترنتی اعتقاد دارند صداوسیما چون خود محصولات تلویزیونی و سریال تـولیـد میکنـد نمی تـواند بـه مـا نظـارت کند ! چرا که رقیب ماست! و رقیب نمیتواند یک تنه تنظیمگری را به عهده بگیرد .
البته در مواردی هم همین دوستان میگویند ما رقیب رادیوتلویزیون نیستیم بلکه رقیب شبکههای ماهوارهای هستیم .
بنده عرض می کنم مگر صداوسیما همین الان به تولیدات شبکههای تلویزیونی نظارت نمیکند ؟ مگر مانع پخش و یا اصلاح محتوا در شبکهها نمی شود ؟ در خود تلویزیون همواره بین شبکههای مختلف رقابت بوده و هست . حتی داخل یک شبکه برای تولید و پخش یک سریال در گروههای برنامه سازی رقابت وجود دارد . پس رقابت چیز عجیب و غریبی نیست . اشتباه دوستان این است که صداوسیما را در حد و اندازه یک شبکه میبینند و فراموش کردهاند سازمان صداوسیما یک نهاد حاکمیتی و متولّی تنظیم گری صوت و تصویر فراگیر در کشور است .
ما براساس مقررات جمهوری اسلامی ایران ، یک سازمان صداوسیما بیشتر نداریم که تا دیروز چندین شبکه ملّی و استانی در ذیل این سازمان فعالیت میکردند و امروز در بستر اینترنت قرار هست VOD ها با مختصّات و استانداردهای خاص خود به عنوان بخش خصوصی فعالیت کنند . اتفاقاً این یک موضوع مبارکی است و قرار نیست فلان VOD، شبکه یک باشد یا شبکه دو جای فلان پلتفرم را بگیرد .
هر کدام از این بسترها در جای خود ولی با یک سیاستگذاری هماهنگ برای تأمین نیازهای فرهنگی و هنری مردم ایران تـلاش خواهند کــرد و از ســوی دیگر قرار نیست VOD هایی که به قول خودشان آمدهاند جایگزین محتوای شبکههای ماهوارهای باشند ، محتوای مشابهی را که تا دیروز از خارج پخش میشد از داخل کشور پخش کنند .
پس سازمان صداوسیما رقیب شبکهها نیست بلکه به عنوان نهاد حاکمیتی ، ناظر و سیاستگذار این رسانههاست و تنظیمگری سازمان شامل همه شبکههای تلویزیونی ملّی و استانی از طریق معاونتهای مربوطه و VOD ها از طریق ساترا خواهد بود .
با توجه به حجم تولید محتوا در فضای مجازی، به نظر شما نظارت بر محتوا در این بستر چگونه باید باشد؟
سازمان ساترا مسئول نظارت بر رسانه های “صوت و تصویر فراگیر” است که شامل محتوای نمایشی حرفه ای و محتوای صوت و تصویر کاربر محور است.
البته کنترل محتوای فضای مجازی همواره از دغدغههای مقام معظم رهبری و مردم شریف و خانوادههای محترم است چرا که جامعه ایرانی یک جامعه اخلاق محور بوده و نهاد خانواده در آن بسیاربسیار مهم است .
محتوای حرفهای تعریف خاص خود را دارد . در حال حاضر سریالها و برنامههای ترکیبی و گفتگومحور که پلتفرمها درصدد تولید آن هستند ، درخواست صدور مجوز تولید و سپس مجوز انتشار را ارائه میکنند که سعی میشود روند اجرایی با سرعت عمل بیشتری انجام گیرد . در همین رابطه فرآیند کارگزاری تاکنون نتیجه بخش بوده و بخش خصوصی را از بروکراسی سیستمهای دولتی دور نموده است و این فرآیند منبعد پویاتر ، شفافتر و پاسخگو هم خواهد بود .
فرآیند نظارت بر محتوای کاربرمحور نیز به دلیل حجم بالای تولیدات مسیر دیگری دارد که شامل نظارت ها و فرآیند های نظارتی درونی رسانه های صوت و تصویر فراگیر، نظارت های ریسک محور ساترا و در نهایت نظارت های خود کاربران و به کارگیری سامانه پایش مردمی ساپرا است.