زن و بچه؛ ابتذال اجتماعی
- شناسه خبر: 6014
- تاریخ و زمان ارسال: 11 مرداد 1404 ساعت 03:29
- نویسنده: مدیر سایت

مشکل اصلی «زن و بچه» در فیلمنامه است، داستان اسیر تیترها و حوادث گنجانده شده زوری بدون منطق در روایت فیلمنامه می شود که هر کدام از اجزا نمی توانند به یک انسجام درست برسند، این مشکل به قدری در لحظه به لحظه فیلم حس می شود که تماشاگر را در آخر عصبانی می کند که قرار است این حجم از آوار مشکلات بر سر یک شخصیت زن تا کجا پیش برود؟!! هرچند واکنش های داخلی و خارجی نشان داد که باید فیلمساز تجدید نظر اساسی کند و سینما را به عنوان ابزاری برای تربیت و انتقال حس درونی شخصیت ها در یک روایت منسجم دریابد.
نبود انسجام در فیلمنامه به قدری دم دستی و خام دستانه است که روایت داستان از شخصیت ها به فیلمساز رسیده است و زن به عنوان عنصر جدی در برابر مشکلات در چارچوب درستش چطور می تواند پی به درون تمایلات خود پیش رود اما روند پیش روی شلخته داستان مانع ابراز این مهم در فیلم می شود، در ابتدا به صورت موازی روایت داستان شخصیت پسر را داریم که خیلی اضافی دارد از او یک شخصیتی با روحیه مبارز می سازد اما بعد به شکل غیرمنطق و خارج از شناخت مخاطب از داستان حذف می شود، روایت پدر بزرگ را داریم که بسیار منفعل و کاریکاتوریزه وارد داستان می شود، نقد رفتار ناظم مدرسه الکن می ماند، در نقد رفتار شناسی خواهر می خواهد ورود کند اما او هم الکن و غیرمنطق رها می شود.
روند واکنش شخصیت های درگیر، فاقد هرگونه انسانیت و جاه طلبی به معنای درستش است و هرکدام از آنها به دنبال رسیدن به یک سرانجام شر هستند و در این میان درام خیر و شر در اینجا کفه ترازو به سمت شر سیر می کند.
در فقدان فیلمنامه منسجم و کارگردانی با اعتماد به نفس کاذب به فیلم لطمه می زند، ممارست پریناز ایزدیار برای یک اجرای خوب که گویی تنها او این فیلم را جدی گرفته است، ستودنی است، چراکه اجرای چنین نقشی که دائما در معرض آسیب است برای بازیگر سخت می شود.
روستایی در سه فیلم قبلی توانسته بود از خود یک فیلمساز نسبتا با استعداد در نمایندگی طبقه خود نشان دهد اما برای این فیلم به شدت کمبود یک نویسنده خلاق حس می شود که اضافی ها فیلم را دور بریزد و به شخصیت ها بتواند عمق دهد و منطق روایی را در فیلمنامه لحاظ کند، بحران های بدون کارکرد را کم کند و ساختار درهم فیلم را به سمت یک قصه زنانه مورد احترام در ساختار درستش ببرد. بازی سکوت و پلان های خلاقانه شاعرانه می توانست این زمختی یک سویه را بگیرد اما چه می شود گفت که روستایی بدریخت بودن همه چیز را می پسندد.









