بابیلون؛ شکوه علفزار
- شناسه خبر: 2970
- تاریخ و زمان ارسال: 29 بهمن 1401 ساعت 09:43
- بازدید : 226 بازدید
- نویسنده: مدیر سایت

فیلم با تدارک یک مهمانی معروف به «باکانیلیا» آغاز می شود و تلاش شخصیت منی(دیگو کالوا) برای رساندن یک فیل بزرگ به این مهمانی که با ورود نلی (مارگو رابی) و انتخاب اتفاقی اش برای جایگزینی بازیگری که در همان شب اوردز می کند، مسیر و آینده نلی و منی که مجبور می شود جک (برد پیت) را به خانه برساند دستخوش تغییر بسیار می شود.
«بابیلون» شروع خوب و پر از جزییات از تلاش عده ای عشاق سینما دارد که برای ماندن در آن از هیچ کوششی دریغ نمی کنند اما از جایی به بعد انگار تبدیل به برنامه های تلویزیونی اپیزودیک می شود و حجم گنجاندن داستانک های نه چندان مهم به انسجام فیلم لطمه می زند و روده درازی دارد، البته شوق فیلمساز در روایت تاریخی تولیدات فیلم هالیوود از دوران صامت به صدا در خروجی کار مشخص است، دورانی که منجر به ریزش بسیاری از ستاره های زمان خود شد، جک و نلی قرار است نماینده ستارگان شکست خورده این دوران باشند و منی کسی است که در پشت صحنه به دنبال یافتن هویت گذشته ای است که دیگر زنده نمی شود، چراکه لحن و صدا حالا قرار است رکن اصلی یک فیلم باشند.
توجه ویژه شزل به طراحی صحنه، لباس، فیلمبرداری، بازی های خوب نشان از یک کارگردانی دقیق و شناخت بالا می دهد که نمی شود از آنها گذشت و در طول فیلم لذت سینما دیدن را لمس کرد، صحنه هایی که نمی شود فراموش کرد همانطور که صحنه ملاقات جک با فی ژو در حضور همسرش و گفتگوی کوتاه شان و به سمت اتاق رفتن جک به بهانه سیگارها و گفتگوی کوتاهش با خدمتکار هتل که بیشترین انعام را از چه کسی گرفته است و او هم پاسخ می دهد از خود شما و دوباره انعام بالا می گیرد و خلاص کردن خودش، نقطه پایانی است بر همه ناملایماتی که به او تحمیل شد، از صحنه های ماندگار این فیلم است. هرچه پایان جک حماسی بود اما رفتن نلی به سیاهی شهر سمبلیک بود.
«بابیلون» با هزینه ای که در تولید داشت در گیشه شکست بدی خورد و می تواند در ادامه فیلمسازی شزل تاثیر داشته باشد و او را به سمت ساخت فیلم های کوچک تر سوق دهد.